مدیریت حسینی

مدیریت حسینی:

بسیاری از افراد تا آنجا می توانند در مدیریت موفق باشند که به خودشان آسیب نرسد اما امام حسین (ع) وقتی می خواهد اسلام را احیا کند، در این مسیر تمام هستی خود را فدا می کند. این نکته ای است که معمولا در مدیریت مادی نمونه و مشابهی ندارد. مدیریت جامعی که با گفت و گو، صحبت و نصیحت آغاز می شود مدیریتی استثنایی و فوق العاده است به طوری که می بینیم حضرت بارها یزیدیان را مورد خطاب قرار دادند و می خواستند آنها را به نحوی به دامن اسلام بازگردانند. به طور مثال امام حسین (ع) حر بن یزید را که در جبهه مخالف بود مورد خطاب قرار می دهد یعنی آن حضرت از هر فرصتی استفاده می کند تا افراد را از گمراهی به سوی نور و سعادت راهنمایی کند؛ این شاهکار امام حسین (ع) در واقعه کربلا است. اما تنها به این نصیحت و پند و اندرز اکتفا نکردند و در این مسیر آنقدر به پیش رفتند تا با نثار خون خود و انفجاری از نور، آگاهی و بیداری را در همیشه تاریخ ایجاد کند و بر دل ظلمت ها و تاریکی ها بتازد.

نکته دیگری که در مدیریت امام حسین (ع) می تواند قابل توجه باشد. این است که آن حضرت در این حادثه هم عبادت و طاعت را به میدان می آورند هم عرفان و اخلاق را به نمایش می گذارند، هم شجاعت و ایثار را عرضه می کنند و هم در همه ابعاد مردانگی و مروت را رعایت می کنند که این همه اضداد در کنار هم در هیچ حماسه تاریخی دیده نشده است. ما می بینیم وقتی شب تاسوعا حضرت خطاب به دشمنان می فرمایند یک شب نبرد را به تأخیر بیندازند تا به نماز، دعا و استغفار بپردازند نشان می دهد که مبارزه آن حضرت در مسیر عبودیت و بندگی خداست. اگر این عبودیت نبود مبارزه آن حضرت در نزد خدا و بندگان شایسته او ارزش و اعتباری نداشت. همچنین با این بیان نماز آن حضرت در ظهر عاشورا تفسیر می شود. آن حضرت نمازی را اقامه می کنند که از یک سو در اول وقت است و از سوی دیگر در میان میدان و آشکاراست و از جانب دیگر به جماعت است؛ این همه نشان دهنده آن است که هدف متعالی امام حسین (ع) در این قیام چیزی جز اثبات عبودیت و بندگی پروردگار نیست. لیکن مدیریت کلان و جهانی، مدیریتی است که بتواند به همه ابعاد توجه کند و انسان، یک بعدی در این عرصه پیش نرود و بتواند تمام زوایا را با همان دقتی که امام حسین (ع) در کار خود مراعات می کردند، رعایت کند. امروزه گروهی در عرصه مدیریتی از شجاعت بسیاری برخوردارند اما عاطفه ندارند و بسیاری هم هستند که اهل محبت هستند اما صلابت لازم را ندارند و برخی نیز هیچ یک از این ویژگی ها را ندارند و افرادی خنثی و بی اثر هستند اما امام حسین (ع) تمام این ویژگی های مثبت را در خود جمع کرده و یک نمایشگاه تمام عیار از شخصیت انسان کامل را عرضه کرده است. بزرگترین درسی که حادثه کربلا به ما می آموزد ایمان به غیب است. امام حسین (ع) در همه مراحل حرکت از مدینه به مکه و از مکه تا کربلا همواره توجه به مبدأ و معاد دارند. اعتقاد راسخ به اینکه خداوند مالک مطلق است و اعتقاد و باور جدی به اینکه معاد حقیقت دارد و ما روزی در پیشگاه خداوند حاضر خواهیم شد. با این اعتقاد عمیق و همه جانبه است که امام حسین (ع) حرکت خود را آغاز می کند و انقلابی عظیم می آفریند. به همین دلیل هر انقلابی اگر در دنیا بخواهد به این شکوه و عظمت برسد باید رهبران آن به مبدأ و معاد ایمان و اعتقاد داشته باشند. امام خمینی (ره) نیز که شاگرد همین مکتب است بارها در سخنرانی های خود می فرمودند: این خدا بود که انقلاب ما را به پیروزی رساند و دلها را آماده قبول مشکلات و سختی ها و مبارزه با دشمن کرد. این ایمان به غیب شاه کلید و رمز همه موفقیت هاست کسانی که می خواهند در راه امام حسین (ع) گام بگذارند باید این شاه کلید را در دست داشته باشند. چرا که به هر میزان ایمان به غیب در انسان رسوخ پیدا کند پیشرفت های آینده تضمین می شود.از پیامبر روایت شده است آن چیزی که هر انسان موحد باید بر آن تکیه کند حب خدا و بغض دشمنان خداست. در واقع این حب زمانی در انسان به وجود می آید که آن اعتقاد و ایمان به غیب وجود داشته باشد و این باور ایجاد شود که انسان هرچه دارد از سرچشمه هستی نشأت گرفته است. اگر با این باور انسان در این دنیا گام بردارد طبیعی است ارادت، علاقه و شیفتگی نسبت به حضرت حق در او روز به روز بیشتر می شود و به هر میزان که انس انسان با خداوند بیشتر شود از شیطان و دشمنان خدا فاصله می گیرد. بنابراین اگر ما در دنیای پرآشوب امروز که ناهنجاری های فراوان آن، انسان ها را آزار می دهد، بخواهیم به یک دستگیره محکمی چنگ بزنیم و خود را از این زشتی ها نجات دهیم باید در وجودمان نیروی حب و بغض در یک جایگاه واقعی قرار بگیرد و تعدیل شود. این حب و بغض ناشی از ایمان و باورهای درونی انسان است که متأسفانه امروز در قالب های مختلف مورد حملات دشمن قرار گرفته است. دشمن امروز نیازی به انحراف مستقیم انسان ها ندارد. او تلاش می کند با تغییر جایگاه حب و بغض به هدف خود برسد. دشمن، حب ما به قرآن و اهل بیت (ع) را می گیرد. به این ترتیب ما تمام سرمایه و هستی خود را از دست می دهیم. از این رو در زیارت عاشورا از خداوند می خواهیم که ما را در مسیر امام حسین (ع) قرار دهد و ما را از کسانی که در مقابل امام حسین (ع) قرار گرفتند، مبرا سازد. عصاره زیارت عاشورا همان است که در سجده بر زبان جاری می کنیم؛ آنجا از خداوند می خواهیم ما را در مسیر امام حسین (ع) ثابت قدم نگه دارد چرا که بسیاری بوده اند در تاریخ که نسبت به امام زمان خود دچار انحراف شده اند. نسل امروز با توجه به این ویژگی که معیارهای جاذبه و دافعه در زندگی چیست باید با ایمان به غیب از انحراف به دور باشند. بنابراین بزرگترین درس قیام امام حسین (ع) ایمان به غیب بود. ایمانی که منشأ ایجاد حب و بغض به خدا در انسان است. اگر انسان به این ویژگی ها توجه نکند به اهداف مقدس نمی رسد. بسیاری از افراد که دارای این ویژگی ها نبودند در طول تاریخ به مرور از مسیر حقیقی سعادت در زندگی خارج شدند و مشکلاتی را برای خود و جامعه ایجاد کردند. حب به اسلام باید همراه بغض به دشمنان اسلام باشد در غیر این صورت نتیجه مطلوب را به همراه ندارد.

منبع : اینترنت

تهیه کننده: خسرو سهرابی

گروه مدیران و معاونان سرپرستی مدارس جمهوری اسلامی ایران در سوریه ، اردن و لبنان

ویژگیهای کودکان ۶تا۹ساله

بسمه‌تعالی توجه به ویژگی‌های رشد کودکان دوره ابتدایی دوره ابتدایی کودکی از مهم‌ترین دوره‌های رشد و تحول آدمی است و از آن‌جا که توحه به ویژگی‌های مختلف رشد کودکان برای معلمان و مربیان بسیار حائز اهمیت است. در این مقاله به مهم‌ترین جنبه ‌های رشد کودکان دوره ابتدایی اشاره می شود. دوره ابتدایی به دو دوره اول و دوم قابل تفکیک است . در دوره ابتدایی کودکان 6 تا 9 ساله در کلاس‌های اول، دوم و سوم قرار می‌گیرند و دوره دوم شامل کودکان 9 تا 12 ساله است که در کلاس چهارم، پنجم، و اول راهنمایی تحصیل می‌کنند. عوامل زیستی همانند ،می‌توانند باعث تشابه کودکان در بسیاری از موارد شود ولی از آن‌جا که هر فرد ترکیب یگانه‌ای از ژن‌ها را داراست در معرض مجموعه یگانه و خاصی از تجارب قرار می گیرد و به این ترتیب کودکان از یگدیگر متفاوت می شوند. قابل ذکر است که هر چه کودکان از الگوی رشد یکسانی تبعیت می‌کنند کودکان از یگدیگر متفاوت می شوند. قابل ذکر است که گر چه همه کودکان از الگوی رشد یکسانی تبعیت می کنند ولی تفاوت‌های ارثی و تجارب محیطی سبب می‌شود که هر یک منبطق با فردیت خاص خود قدم دراین مراحل بگذارد. نکته قابل توجه اینست که جایگزینی هر ویژگی در یک دوره قرار دادی است و فرایند رشد آن چنان ثابت و خط‌کشی شده نیست که هر تعمیمی از آن فقط در یک دوره خاص کاربرد داشته باشد و به دلیل وجود تفاوت‌های فردی بعضی از خصوصیات در این دو دوره با مهم تداخل دارند. مهم‌ترین خصوصیات کودکان دوره ابتدایی را می توان به خصوصیات بدنی، ذهنی، اجتماعی ،اخلاقی و عاطفی دسته‌بندی نمود که در ادامه به اختصار به هر یک از این ویژگی ها اشاره می شود. خصوصیات بدنی الف) کودکان 6 تا 9 سال ( دروه ابتدایی) * بیش از حد فعال هستند. چنان‌چه این کودکان در کلاس درس مجبور شدند که اغلب نشسته و آرام باشند ،انرژی بسیار خود را به شکل عادات عصبی همچون جویدن مداد ، بی‌قراری عمومی، ایجاد سروصدا و مزاحمت برای کلاس، صرف خواهند کرد. یعنی محدودیت‌های زیاد بدنی برای آن‌ها منجر به جنب و جوش غیر معمول و زیاد حرف زدن می شود. لذا در فرایند یاد دهی – یادگیری باید برای کودکان فرصت‌هایی فراهم آورد تا ضمن فعالیت‌های بدنی انرژی خود را صرف کنند. *عدم تمرکز برای مدت زمان طولانی کودکان این دوره در نتیجه فعالیت های بدنی و فکری زود خسته شده و برای مدت زمان زاد امکان تمرکز بر یک مطلب را ندارند لذا به زمان هایی برای استراحت نیاز دارند بهتر است بعد از فعالیت‌های شدید یا خسته کننده و درسی ،فعالیت‌های آرام و مفرحی برنامه ریزی شود. * محدودیت‌های کنترل عضلات در این کودکان کنترل عضلات بزرگ بر عضلات کوچک برتری دارد و هماهنگی عضلات کوچک برای انجام کارهای ظریف دشوار است . بنابراین کارهای ظریف و دقیق با اشکالاتی همراه است لذا دادن تکالیف و مسئولیت‌هایی که نیازمند ظرایف و دقت باشد به مقدار زیاد و در یک نوبت مناسب نیست. * عدم انطباق کامل چشم‌ها انطباق چشم‌ها تا حدود هشت‌سالگی کامل نمی‌شود به همین دلیل کودکان این دوره در تمرکز بر اشیاء یا نوشته‌های کوچک محدودیت‌هایی دازند لذا بهتر است کوکان به خواندن کتاب‌هایی با چاپ درشت تشویق ش.ند و از وادار کردن آن‌ها به خواندن زیاد در یک نوبت خو داری شود. * کنترل بدنی خوب بسیاری از کودکان در این سنین ،اطمینان قابل ملاحظه‌ای به مهارت‌های خود دارند که سبب می‌شود تا خظرات ناشی از فعالیت های جسورانه خود را کمتر از آن چه هست پیش‌بینی کنند لذا میزان سوانح در کلاس سوم به حداکثر می‌رسد. لذا پیشنهاد می شود و در فرصت‌هایی مناسب، کودکان به بازی‌های پر هیجان ولی بی‌خطر تشویق شوند به عنوان نمونه بازی های دسته جمعی و بی‌خطری که مستلزم نمایش مهارت یا قدرت کودکان باشد. ب) کودکان 9 تا 12 سال ( دوره دو ابتدایی) * هماهنگی ظریف حرکتی برای کودکان این دوره هماهنگی ظریف حرکتی در حد قابل قبولی ،میسر است کار کردن با اشیای کوچک برای بسیاری از کودکان آسان و لذت‌بخش است. و از عهده انجام کارهای ظریف و دقیق برمی‌آیند . شرکت فعال نقاشی ، مدل‌سازی، سفالگری، برای آن‌ها دوست‌داشتنی اشت. * کامل نبودن رشد استخوان‌ها در این کودکان استخوان‌ها هنوز رشد کافی نیافته‌اند از این رو استخوان‌ها و رباط‌ها توان تحمل فشار زیاد را ندارند. لذا در بازی‌های گروهی پیشنهاد می‌شود نقش‌ها و مسئولیت‌های خسته کننده‌ای که توان بدنی بالایی می‌خواهد برای مدت کوتاه و به صورت نوبتی به عهده آنان گذاشته شود. خصوصیات ذهنی الف) کودکان 6 تا 9 سال ( دوره ابتدایی) *علاقه زیاد به یادگیری با وجود انگیزه های درونی پاک و بی‌آلایش کودکان،معلم برای یادگیری مطالب و مفاهیم زیادی به شیوه های برانگیختن کودکان به فعالیت‌های داوطلبانه ندارد. فقط کافی است به موقع کودکان فرصت فعالیت را بدهد و از آن استقبال کند. * علاقه به حرف زدن ( ارتباط نزدیک زبان وو تفکر) این روش کودکان مهارت بیشتری در سخن گفتن دارند تا نوشتن ،علاقه زیاد به پاسخگویی بدون توجه به صحیح به بودن پاسخ در این کوکان وجود دارد. به همین سبب کنترل فعالیت کودکان در کلاس مشکل می‌شود آموزش رعایت نوبت در سخن گفتن و تمرین خوب گوش کردن به سخنان دیگران، ضرورا پیدا می‌کند. باید دقت شود به همه بچه‌ها فرصت یکسانی در این رابطه داده شود. و جی آرام و آزاد فراهم شود که در دانش‌آموزان آزادانه و بدون ترس،توبیخ یا تمسخر دگیران به ارائه نظر در کلاس بپردازد. * تفکر عینی تفکر کودک به تجارب عملی او محدود است لذا قادر به تعمیم دادن و مواجهه با موقعیت‌های فرضی نیست او در درک مفاهیم انتزاعی محدودیت‌هایی دارد. برای این کودکان، یادگیری از طریق فعالیت و تجربه مستقیم است برای اینکه کودکان به روش خود بیاموزند، به آن‌ها امکانات و فرصت‌هایی داده شود تا به آرامی شروع به کار نموده و تولید کننده بالقوه ای شوند،لذت کالم کردن یک کار هنری یا تکلیف را احساس کنند و بتدریج بیاموزند که برای کامل کردن فعالیت های خود، توجه دائمی و پشتکار لازم است. ب) کودکان 9 تا 12 سال ( دوره دوم ابتدایی) * کنجکاوی درباره همه چیز بدیهی است که کنجکاوی در همه کودکان وجود دارد ودر تربیت کودک باید از آن به بهترین وجه استفاده شود. بزرگسالان به جای پاسخگویی بی‌درنگ سوال‌های کوکان، ابتدا نظر آن‌ها را جویا شده، سپس آن‌ها را تشویق نموده و به سویی هدایت کنند تا پاسخ‌ها را خودشان بیابند. وتا آن هنگام که علاقه و اشتیاق به آموختن و یا انجام فعالیتی را دارد او را تشویق نمایند. * گذر از تفکر عینی به تفکر انتزاعی تفکر کودک در این مرحله هنوز به تجارب مستقیم و عملی بستگی دارد. کودک در زمنیه‌هایی که به درک مستقیم نرسیده است از طریق مقایسه شباهت‌های موضوع جدید با آن چه قبلاً تجربه کرده است به استدلال می‌پردازد بهتر است در مورد مفاهیم انتزاعی از جمله مفاهیم دینی فرصت داده شود کوک افکارش را بیان کند تا از این طربق سطح آگاهی او را در مورد مفاهیم گوناگون تشخیص داد و میزان درک او را فهمید. به کودک اجازه دهید تا به روش خود و در حد توانایی خود، آن مفهوم را توضیح دهد . کوشش‌هایی که صرف سریعتر رسیدن کودک به تفکر انتزاعی است احتمالا بی‌حاصل بوده و بالعکس.، باعث سردرگمی و اضطراب او می‌شود. خصوصیات اجتماعی الف) کودکان 6 تا 9 سال ( دوره ابتدایی ) * انتخاب دوست کودکان این دوره ، در گزیدن دوست خوب سختگیری بیشتری دارند و احتمالاً یک دوست صمیمی کم و بیش دائمی دارند، در این ارتباط باید مراقب کودکانی که در دوست‌یابی مشکلاتی داشته و منزوی هستند بود. * بازی‌های سازمان یافته بازی دنیای کودک است و مربیانی که از طریق بازی مفاهیم لازم را به کوکان آموزش می‌دهند و در کار خود توفیق بیشتری کسب می‌نمایند . در بازی کودک رابطه امنی با همسالان خود و برزگسالان برقرار می‌کند و مجال می یابد که با شیوه مخصوص خود و عبارات خاص خود،احساسات ،نگرش‌ها و افکار خویش را مطرح نماید. کودکان این دوره به بازی‌های سازمان یافته در گروه های کوچک علاقمندند از طریق بازی می‌توان قواعد و قوانین اجتماعی از قبیل رعایت نوبت ،احترام دیگران،نظم و.... را آموزش داد. افزایش رقابت با همسالان در این دوره میل به رقابت با دیگران افزایش یافته و لاف زدن و دعواهای کلامی بین آنها دیده می‌شود. با وجود اینکه رقابت در حد مطلوب آن برای ایجاد انگیزش مناسب و مفید است اما باید مراقب نتایج منفی رقابت های آنان بود لذا باید از مقایسه کودکان در کلاس درس پرهیز نموده و از چشم و هم‌چشمی آن‌ها جلوگیری شود. کودکان باید به رقابت با خویش تشویق شوند. اگر کودک در رقابت با خود احساس موفقیت و رضایت کند دیگر نیاز نخواهد داشت که در زمینه توانایی های خود لاف بزند. همچنین رقابت سالم گروهی باید جایگزین رقابت با افراد شود. * انتخاب آرمان‌ها و اهداف والدین و معلم استانداردهای رفتار کودکان این دوره معمولا توسط والدین و معلمان مشخص می‌شود لذا از کمال طلبی و اهداف آرمانی برای تعیین رفتار مناسب آن‌ها باید پرهیز شود. ب) کودکان 9 تا 12 سال ( دوره ابتدایی) * جامعه پذیری و آموختن همزیستی مسالمت آمیز از طریق الگوگیری رشد اجتماعی کودکانی از فعالیت‌های اجتماعی مناسب‌تری بهره‌مند می‌شوند به مراتب بیشتر است . ترتیب مطلوب و سازگار شدن با اجتماع در تنهایی و انزوا امکان پذیر نیست. پیدایش بخش عمده‌ای از رفتار اجتماعی کودکان از طریق مشاهده و تقلید از الگوها صورت می گیرد، این الگوها می‌توانند والدین، معلم، هم‌بازی‌ها، شخصیت‌های کارتونی و قهرمان های اجتماعی باشند. در الگوگیری ،کودک باید توان درک و فهم اعمال الگو را داشته بادش تا به آن توجه کند در ضمن اگر کودک آمادگی و زمینه مستعد داشته باشد اعمال الگو را بهتر فرا می‌گیرد. کودک برای انجام و تکرار اعمال الگوی مورد نظرش باید امکانات و توانایی داشته باشد و وقتی خود، عمل الگو را تکرار می‌کند نتیجه اش برای او مهم است. از سوی دیگر برای کودک اهمیت دارد که پیامد عمل تقلید شده چیست، آیا اطرافیان و جامعه آن را تقویت نموده و از آن ارزیابی مثبتی دارند یا خیر ؟ در این مرحله تقویت‌های موثر در تایید عمل انجام شده او مطرح است ، و با این کار می‌توان اعمال او را جهت داد. * رشد تکلم و روحیه اجتماعی کودکان این دوره بتدریج قادر به درنظر گرفتن عقاید دیگران و برقراری ارتباط با آن‌ها می‌شوند. در کلاس باید شرایطی فراهم شود که کودکان کنش متقابل اجتماعی داشته و بتوانند به سخنان و نظرات دیگران خوب گوش داده و از یگدیگر بیاموزند . گاهی مشارکت دادن آن‌ها در گروه های غیر متجانس ( کودکانی با توانایی و تجارب مختلف ) مناسب‌تر است. در صورتی که کودکان از نیروی ابتکار و اعتماد به نفس مناسبی بهره مند نباشند، کمبود ارتباط جمعی مفید با دیگران،موجبات کمبود رشد اجتماعی آن‌ها می‌شود. لذا برای افزایش اعتماد به نفس آن‌ها باید از روش‌های مناسب استفاده نمود. و مسئولیت‌ها و کار‌هایی از او در گروه درخواست نمود که توانایی انجام آن را داشته و موجبات تقویت اعتماد به نفس او را فراهم آورد. * مرحله سازندگی ( به هر دو مرحله مربوط است) از نظر اریکسون کودکان این دوره در مرحله سازندگی هستند و از طریق ایجاد و ساخت به شناخت می رسند، باید به ساختن و انجام کارها تشویق شوند و مجاز باشند که فعالیتی را شروع نموده و برای به پایان رساندن آن تلاش کنند امکان کسب تجارب مثبت در کامل کردنم وظایف تعیین شده خود را بیابند و برای کوشش‌هایشان تحسین شده و بدین ترتیب به مرحله سازندگی برسند و از صحیح انجام دادن فعالیت خود، احساس رضایت کنند. باید توجه نمود که اگر کوشش‌های آن‌ها مزاحمت‌ و بی‌اهمیت تلقی شده و در مورد استهزا قرار گیرد، احساس حقارت و بی کفایتی خواهند نمود. * نیاز استقلال نیاز به استقلال بیشتر و رها شدن از تسلط مستقیم والدین و رسیدن به تشخیص فردی از ویژگیهای این کودکان است. به دلیل احساس نیاز به استقلال و شکل‌گیری رفتار گروهی و همچنین علاقه به تحت تاثیر قرار دادن دوستان،ممکن است کودکان تمایل به رفتارهایی در جهت جبران ممنوعیت‌های بوجود آمده از سوی معلم، پیدا کنند و همچنین به دلیل تمایل کودکان به نشان دادن خود در گروه ،برای اثبات جرات و شجاعت خود اقدام به دعوا با افراد گروه دیگر و با اعمال غیر قانونی مثل برداشتن وسایل دیگران دست بزنند . بنابراین بهتر است در کلاس شرایطی فراهم بیاید تا آن‌ها نظرات خود و توانمندی هایشان را به صورتی مثبت مطرح نمایند از سوی دیگر این کودکان هنوز هنوز احساس نیاز به راهنمایی و پشتیبانی بزرگسالان دارند در این راستا رفتارهای غیر منظم و متغیر آن‌ها متحمل است ودر مقابل این دو سو گرایی کودک باید به حدالامکان صبور بود. * توجه بازی های گروهی در این مرحله کودکان بیشتر علاقه دارند در فعالیت‌های تیمی و سرگرمی های گروهی شرکت کنند و با همکاری با دوستان خود در یک تیم، به رقابت با تیم دیگری بپردازند. از این طریق او از فردی منفرد و خود گرا به موجودی اجتماعی و هماهنگ با اجتماع تبدیل می‌شود. * کمال‌گرایی بسیاری از این کودکان تمایل به کمال‌گرایی دارند و در بسیاری از موارد به علت ناتوانی در رسیدن به اهداف و استانداردهای بالایشان ( انتظارات غیر قابل دسترس) احساس حقارت و عدم کفایت می‌کنند آن‌ها باید تشویق شوند از فعالیت‌های ساده شروع کنند،تا تجارب موفقیت‌ آمیزی بدست آورده و احساس کفایت کنند سپس به سراغ کارهای مشکل تر بروند ( از آن‌ها نباید توقعات فراتر از توان و قابلیت ‌هایشان داشت.) خصوصیات اخلاقی الف )کودکان 6 تا 9 سال ( دوره ابتدایی) * واقع گرایی اخلاقی کودکان این دوره به دلیل اهمیت بیش از حدی که برای قواعد و قوانین اخلاقی قائلند به واقع گرایان اخلاقی مشهورند. آن‌ها قوانین را مقدس و غیر قایل تغییر می‌دانند. درک و پذیرش و انطباق دادن قواعد بازی متناسب با شرایط و موقعیت‌های خاص ،برای آن‌ها دشوار است. لذا ممکن است در ارتباط با عدم رعایت دقیق این قوانین از سوی دیگران،با آن‌ها دچار مشکل و اختلاف شوند. * توجه به نتیجه عمل از نظر کودک،مسئولیت اعمال افراد مربوط به انگیزه‌ها و نیات آنها نیست. در این مرحله کودک نیت و قصد کارها را نمی‌تواند در نظر بگیرد. بلکه تنها نتیجه و پیامد رفتار دیگران مهم و قابل توجه است. * توسعه مفاهیم اخلاقی در این کودکان بتدریج مفاهیم عمو میت می‌یابد. ( البته مفاهیم به اعمال خاصی مربوط می‌شود و بتدریج عمومیت می‌یابد) برای این کودکان خوب بودن به معنی اطاعت از قواعد و قوانین بزرگترهاست. در این دوره کوچک‌ترین انحراف از یک قانون به نظرشان بی‌قانونی و بی عدالتی به نظر می‌رسد لذا میل به لو دادن اشتباهات دیگران در آن‌ها دیده می‌شود. در این خصوص امر و نهی کردن اثر چندانی ندارد و بهتر است هنگامی به بحث‌های اخلاقی پرداخته شود که آن عمل در حال اتفاق افتادن و شرایطی فراهم شود که کوکان در مورد اینکه چرا عملی خوب یا بد است بیندیشد. آن‌ها در درک روح قوانین و اینکه چگونه و چرا قواعد بازی باید با موارد خاص انطباق داده شود و موقعیت‌های متفاوت، و تعدیل قوانین محدودیت دارند.( واقع‌گرایی اخلاقی) لذا باید توجه داشت که قوانین اخلاقی در حد توان درکشان مطرح شود زیرا کوچک‌ترین تخطی از چنین قوانینی را گناه بزرگی می‌دانند. و در صورت انجام چنین تخلفاتی ،احساس گناه بسیاری را تجربه نمایند. که برای سلامت روانی آن‌ها مضر است. *خود مداری خود مداری مانع از آن می شود که بفهمند دیگران دید‌گاههای متفاوتی دارند و روی سخن و خواسته خود بسیار اصرار دارند. به همین دلیل بعضاً دیده می شود که یک سوالی توسط دیگری پاسخ داده شده عینا تکرار می‌کنند چرا که در آن لحظه فقط می‌خواهند حرف خود را بزنند و توجهی به صحبت ها و سخنان دیگران ندارند. ب) کودکان 9 تا 12 سال ( دوره ابتدایی) *نسبی گرایی و اخلاقی از حدود 9 سالگی به بعد نسبی گرایی اخلاقی شروع به رشد می‌کند. کودکان از این به بعد فقط به اعمال و پیامدهای ظاهری رفتار توجه نمی‌کنند بلکه انگیزه‌ها،نیات ،احساسات و دیدگاههای دیگران را نیز در رفتاری که از آن‌ها صادر شده مورد نظر قرار می‌دهد. در حدود (11-12) سالگی کودکان می‌توانند درک کنند که میزان قصور فرد را ماهیت انگیزه وی ، تعیین می‌کند. و با آگاهی از اینکه دیگران می‌توانند دیدگاه‌های متفاوتی داشته باشند بر خود مداری خود غلبه می کنند. در نتیجه در قضاوت‌های اخلاقی به انگیزه‌ها و اوضاع و احوال توجه می‌کنند و در مورد قوانین انعطاف پذیرتر می شوند زیرا تشخیص می‌دهند که قوانین حاصل توافق افراد برای انجام دادن رفتارهای مناسب در موقعیت‌های معین است و امکان تغییر آن وجود دارد. خصوصیات عاطفی الف) کودکان 6 تا 9 سال ( دوره اول ابتدایی) * اگاهی از احسات دیگران کودکان در این سنین به تدریج ار احساسات دیگران آگاه می‌شوند و گاهی به سبب آگاهی از نقاط ضعف و حساسیت دیگران،آن‌ها را آزرده خاطر نموده و مورد تمسخر قرار دهند بدون آن که بدانند این رفتارشان تا چه حد برای دیگران مخرب و آزارند است که معلمین باید متوجه چنین وضعیت‌هایی در کلاس بوده و آن‌ها را هدایت نماید. به انتقاد و تمسخر دیگران حساسند و ممکن است در پذیرفتن شکست با مشکلاتی روبه‌رو شوند،شایسته است به جای انتقاد از او، تقویت مثبت توانایی‌ها و نکات مثبت او استفاده کرد و از سرزنش و تمسخر جدا خودداری شود. * تمایل به خشنود کردن معلم و والدین کودکان در این دوره علاقمندند که معلم خود را خشنود کنند و از این جانب وی مسئولیتی به آن‌ها سپرده شود لذت می برند. با واگذاری کارهای نوبتی ساده به آن‌ها و بهره‌گیری از شیوه‌هایی که کودکان بتوانند به فرصت‌های یکسانی در جهت یاری رساندن و کمک نمودن به معلم خود دست بیابند و تایید او را دریافت کنند حائز اهمیت است. ب) کودکان 9 تا 12 سال( دوره دوم ابتدایی) * نیاز به تایید همسالان کودکان این دوره نیاز دارند که از سوی همکلاسان مورد تایید واقع شوند. اگر در کلاس به این نیاز کودکان برای ابراز وجود مثبت توجه شود دیگر نیازی به رفتارهای معارض با مقررات کلاس وجود خواهد داشت.